نویسنده: ژاک لوگوف
برگردان: بهاءالدین بازرگانی گیلانی
 


نظر به پیشرفت‌های شگرفی که اخیراً در امر تحقیق پیرامون رویدادهای قبل از تاریخ حاصل شده، ضروری است به ذکر قسمت‌های انتقال‌یافته میراث‌های پیش از تاریخ به دوران بعد از آن پرداخته شود، بررسی‌های ویژه‌ای که من نه تخصص آن را دارم و نه این نوشته محدود گنجایش پرداختن به آن را دارد. از این روی باید به این نکته اشاره کنم که رویدادهای خاصی در اعصار پیش از تاریخ که به اروپا مربوط می‌شود در قرون وسطی مجدداً مورد توجه و رویکرد قرار گرفته است. همین‌طور باید گفت که قرون وسطی به صورت واسطه‌ی عهد باستان عمل کرده است، چه با اصول و تحولات رنسانسش و یا به طور پراکنده و بدون پیوندهای سیستماتیک. به اهمیت کشاورزی در قرون وسطی فکر می‌کنم که فنون خود را عمدتاً از دوران پیش از تاریخِ بین‌النهرین اقتباس کرده است. به رونق دامداری به ویژه در منطقه‌ی مدیترانه می‌اندیشم و بالاخره به ذخائر غنی کانی‌های فلزی که باعث فرآوری انواع فلزات با فنونی که توسط بربرها به اروپای قرون وسطی انتقال‌یافته بود گردید. این فن دربادی امر برای تولید سلاح مورد بهره‌برداری قرار گرفت، به ویژه در تولید شمشیرهای دو لبه که در اختیار نیروهای نظامی مهاجم بود و سپس باعث توفیق تمدن قرون وسطایی در بخش تسلیحات و تولید دیگر ابزار و ادوات گردید.

جغرافیا

فراموش نکنیم که میراث جغرافیایی در جایگاه رتبه‌ی اول قرار دارد. ارجحیت جغرافیا از این جهت قابل ذکر است که مردمان قرون وسطی آن را به گونه‌ای که در خدمت منافع اروپا بوده باشد به خدمت گرفتند. اروپا قطعه سرزمینی انتهایی قاره اورآسیا را تشکیل می‌دهد. اراضی و شاکله‌های سطحی بسیار متنوعی در اروپا قرار دارد و اصل تنوع، ویژگی خاصی به جغرافیایی اروپا می‌بخشد. در عین حال عناصر جغرافیایی منطقه‌ای و یکپارچه کننده‌ای هم در اروپا وجود دارند که عبارتند از جلگه‌های وسیع مناسب کشت غلات که در قرون وسطی آماده بهره‌برداری شدند و تا امروز نیز عامل اصلی و چالش‌برانگیز بخش کشاورزی اروپایی را تشکیل می‌دهند. جنگل‌های انبوه و وسیعی هم در اروپا وجود دارند. با رخنه انسان به جنگل و بهره‌برداری از آن و توسعه مدنیت و شهرسازی، جنگل در قرون وسطی، دنیایی با دو چهره را معرفی می‌کند: از یک سو وفور چوب، شکار، عسل و رویارویی «خانه» و «گراز» از دیگر سو طبیعتی وحشی و ناشناخته - نوعی دوگانگی که تا اروپای امروز هم تداوم دارد.
دریا و ساحل طویلش عامل دیگر جغرافیایی است که در قرون وسطی نقشی پیوند دهنده ایفاء می‌کند. با وجود هراسی که از دریا در آن دوران وجود دارد، اما مرد و زن قرون وسطایی خود را با این چالش مواجه می‌سازند و سعی می‌کنند با نوآوری‌های فنی با اهمیتی چون ساخت قایق‌های بادبانی و یا قطب‌نمای وارده از چین بر پدیده‌ی دریا غلبه حاصل کند. مزیت‌های آب و هوایی و نقش آن در خصوصیات ملایم و میانه روانه اروپا هم البته بدون استفاده نماند. در قرون وسطی فصول انتقالی به ویژه مورد تحسین و تمجید بوده است، بهار و پائیز در ادبیات و ضمیر رقیق انسان اروپایی کماکان نقشی عالی برعهده دارند. نگرانی‌های بوم‌شناسی که امروزه قدمتی کمتر از یک قرن دارد در آن دوران برای مردم شناخته شده نبود. اما راهبان صومعه‌ها که در پی تنها زیستی و عزلت‌جویی روانه مناطق جنگلی و دورافتاده بودند و نیز رشد جمعیت چنان خساراتی در پی داشت که برخی شهرها به خصوص در شمال ایتالیا از ابتدای قرن چهاردهم تدابیری برای حفاظت و صیانت از جنگل در مقابل برداشت چوب که تازه آغاز شده بود به مورد اجرا گذاشتند.

میراث باستان

قرون وسطی در مقوله انتقال میراث عهد باستان، مهم‌ترین ویژگی‌اش را به عنوان منتقل کننده ارزش‌ها و دستآوردهای اعصار گذشته به اروپا نشان می‌دهد. اسم اولین قسم از این نوع واگذاری‌ها است. اروپا در بادی امر فقط یک اسطوره بود و نقش و پنداشتی جغرافیایی محسوب می‌شد. این اسطوره سبب شد اروپا از شرق ریشه بگیرد. لفظ و ایده‌ی اروپا در کهن‌ترین لایه‌های فرهنگیِ قلمرو اروپای متأخر یعنی در میتولوژی یونانی ظاهر می‌شود. اما این دو اساساً از شرق اقتباس شده است. مفهومی سامی که برای دریانوردان فنیقی به معنای غروب خورشید بود در قرن هشتم پیش از میلاد اخذ شد و اروپا در شمایل دختر آگنور (1) پادشاه فنیقیه، لبنان امروزی ظاهر می‌گردد. زئوس خدای خدایان یونان که در آتش عشق اروپا می‌سوزد در شمائل یک گاونر در می‌آید و اروپا را می‌رباید و به جزیره کرت (و به قولی سرزمین اروپا - م.) می‌برد و او در آن جا مینوس را به دنیا می‌آورد. مینوس پادشاه می‌شود و برای ملت خود تمدن و قانون به ارمغان می‌آورد و بعد از مرگ هم یکی از سه قاضی عالم دوزخ (2) می‌شود. و به این ترتیب است که یونانیان ساکنان منتهی الیه غرب قاره آسیا را اروپایی می‌نامند.
تضاد میان خاور و باختر - همان اروپا - برای یونانیان تجسم منازعات بنیادی میان تمدن‌ها است. بقراط طبیب مشهور یونانی که از پایان قرن پنجم تا اوایل قرن چهارم پیش از میلاد می‌زیست، اروپائی‌ها و آسیایی‌ها را به منازعاتی اغوا می‌کند که به طغیان دولت شهرهای یونان علیه امپراتوری ایران منجر می‌شود. این منازعات بی‌شک مبین اولین تضاد میان شرق و غرب محسوب می‌شود: «جنگ‌های مدی» (3) که در آن داود یونانی بر جالوت (4) آسیایی در ماراتن غلبه می‌کند. به عقیده بقراط اروپائیان مردمانی جسور و جنگآور هستند که میل به تهاجم دارند در حالی که آسیایی‌ها بیشتر خردمند و متمدن اما آرامش‌جو و تقریباً فاقد انگیزه‌اند. اروپایی‌ها خواهان آزادی‌اند و برای آن آماده مبارزه و حتی کشته شدن هستند. دموکراسی سیستم سیاسی مطلوب نظرشان می‌باشد در حالی که آسیایی‌ها مهیای بندگی در صورتی که برایشان رفاه و آرامش به ارمغان آورد می‌باشند.
چنین تصویری از شرقیان در قرون متمادی برقرار می‌ماند و در قرن هیجدهم فلاسفه اروپایی عصر روشنگری در نظریه‌های خود پیرامون حکومت‌های استبدادی، آسیا را بهترین موطن چنین سیستم‌های سیاسی ارزیابی کرده‌اند. مارکسیسم هم در قرن نوزدهم شیوه خاص تولید در آسیا را مستعد نشو و نمای رژیم‌های مطلقه معرفی کرد. جوامع قرون وسطایی که از ویژگی‌های جوامع جنگآور و دهقانی برخوردار بودند نیز با تعابیر بقراطی همخوانی داشت: با سرودن اشعار حماسی و قهرمانی «شانسون دو ژست» (5) نقش پهلوانان رزمجوی مسیحی در اروپا دست به دست و منتشر گردید.
یونان باستان میراث دوگانه‌ای برای اروپا بر جای نهاد که یکی تضاد و تقابل با شرق و آسیا و دیگری الگوی دموکراسی بود. قرون وسطی چنین الگویی را به هدر داد و آن را معطل گذاشت - ولی مدل دموکراسی با انقلاب فرانسه به وجه بهتری به اروپا بازگشت. برعکس غرب قرون وسطایی تضادهای موجودش با دنیای شرق را تشدید کرد. به عبارت دقیق‌تر غربیان نه یک بلکه حداقل دو دنیای شرقی را می‌شناختند. اولی که نزدیک‌تر قرار داشت همان دنیای یونانی - بیزانسی بود و تضاد و تقابل میان حوزه یونانی و لاتینی از امپراتوری روم به ارث مانده بود و این تضاد با تشدید اختلاف میان دو حوزه مسیحی رومی و یونانی تقویت هم شد بدون آن که این دو حوزه واقعاً را درک کرده باشند. همبستگی و یکی بودن ملل و جوامع مسیحی را درک کرده باشند. خصومت بین این دو در سال 1204 به اوج رسید و آن زمانی بود که لاتینی‌ها مسیر چهارمین لشکرکشی صلیبی خود را به سوی قسطنطنیه منحرف کردند تا این شهر را تصرف و غارت کنند.
در این عصر، پائین‌تر از شرق یونانی، شرق دیگری هم در دوردست‌تر قرار داشت که برای غربیان تصویری مشکوک و تاریک در ازمنه‌ای طویل ارائه می‌کرد. شرق دور مولد فلاکت و تهدید بود و از آن بلیّات مسری، الحاد و بدعت سر می‌زد. از شرق دور آسیایی اقوام وحشی و ویرانگر یأجوج و مأجوج (6) هجوم آوردند، تو گویی که دجال (7) در آخرالزمان از بند رها شده، تا مردمان مغرب زمین سده سیزدهم، با تهاجم قبائل مغول چنین مصیبتی را باور کنند و با آن آشنا شوند. اما شرق دور سرزمین رؤیا و عجایب هم بود، سرزمین یوحنای افسانه‌ای، پادشاه کشیشان که ثروت بیکرانی داشت و در سده دوازدهم چهره مسیحیت را به عنوان یک الگوی سیاسی مخدوش کرد.
بالاخره جغرافی‌دانان یونان باستان برای مردمان قرون وسطی دانستنی‌هایی در جغرافیا به ارث گذاشتند که مشحون از ابهام بود و این مشکلات تا به امروز هم باقی مانده است. در حالی که در شمال، غرب و جنوب، دریا مرزهای طبیعی اروپا را تشکیل می‌داد - مرزهایی که قرون وسطائیان به واسطه‌ی آشنایی اندک به فنون دریانوردی و ناوگان دریایی غیر مجهز و نابسامانشان آن را غیرقابل خدشه می‌پنداشتند - اما درباره مرزهای شرقی این سؤال مطرح بود که موقعیت مکانی این سرحدات واقعاً چگونه بوده است. اگر به آن چه پیشتر پیرامون «مارک»‌ها و تاریخ دور و دراز ابهامات مرزی و نشانه‌های سرحدی گفته‌ام توجه کنیم به معضلات و پیچیدگی‌های بی‌شمار سرحدات شرق اروپا در قرون وسطی پی خواهیم برد. علمای جغرافی آن دوران تعابیر جغرافیایی یونان باستان را به طور کلی امری پذیرفته شده می‌دانستند. به نظر آنان مرزهای میان اروپا و آسیا رود دُن، تانائیس (8) بوده است، رودی که به دریای آزوف می‌ریزد و روسیه سفید و اوکراین امروزی و نه البته روسیه را احاطه می‌کند. به هر صورت در اعصار قرون وسطایی، اروپا یا سرزمینی که از اقیانوس اطلس تا اورال امتداد داشته باشد! (9)
البته وجود خارجی نداشت. اما طی قرون وسطی در جناحین امپراتوری بیزانس، شرق دیگری هم ظهور کرد که واقعی‌تر و تهدید کننده‌تر یعنی شرق اسلامی بود. شرق اسلامی امپراتوری بیزانس را در خود فرو بلعید و در قرن پانزدهم، امپراتوری عثمانی را جایگزین بیزانس کرد - کابوسی از برای اروپا و اروپائیان که پایانی بر آن متصور نبود.
میراث عهد باستان که مردمان قرون وسطی آن را منتقل می‌کردند و در گذر زمان غالباً به آن حیات و توان می‌بخشیدند در چهار حیطه قابل تمایز هستند.
از اولین سلسله یعنی «میراث یونانی»، شخصیت‌های قهرمان برمی‌خیزند که چنانکه خواهیم دید در شمائل شهدا و قدیسین مسیحی ظاهر می‌شوند. قبل‌تر از آن اومانیسم مطرح است که دنیای مسیحیت حتی به دگرگون‌سازی آن هم مبادرت می‌ورزد تا جائی که در قرن دوازدهم از سقراطیسم مسیحی هم بحث و سخن به میان می‌آید. ابنیه مذهبی و معابد را شاهد هستیم که در جای آنها - با تغییر و بازسازی بناها و یا احداث ابنیه‌ی جدید - کلیساها و کاتدرال‌ها سر برمی‌آورند. و بالاخره شراب که از طریق رومیان به نوشیدنی اشراف و به اشربه متبرکِ آئین‌ها و مناسک مسیحی تبدیل می‌گردد. علاوه بر این‌ها در جنب «پلیس polis» که پیش درآمدی بر پیدایش شهر و مدنیت در قرون وسطی به شمار می‌رفت، واژه «دموکراسی» را هم داریم که اولین بار ظاهراً بعد از قرون وسطی مورد استفاده قرار گرفت و البته از نام «اروپا» هم باید یاد کرد.
«میراث رومی» البته از غنای بیشتری برخوردار است، چرا که اروپای قرون وسطی بی‌واسطه و مستقیماً از امپراتوری روم ناشی شده است. در این جا بلافاصله با مهم‌ترین نقّاله‌ی فرهنگی زمان یعنی زبان مواجه می‌شویم. در اروپای قرون وسطی تکلّم و مکاتبت به زبان لاتین انجام می‌شد. پس از این که لاتینی از قرن دهم به بعد به تدریج در مقابل زبان‌های ملی عقب‌نشینی کرد - ما ترک زبان لاتینی به شکل اصطلاحاً زبان‌های رومانس (10) - شامل فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و پرتغالی - به بقای خود ادامه داد. سایر نقاط اروپا هم به شکل ضعیف‌تری از فرهنگ لاتینی نصیب بردند و این به ویژه در قالب به کارگیری اصطلاحات و واژگان در دانشگاه‌ها و کلیساها و در الهیات، علوم و فلسفه محسوس‌تر بود. رومیان مهارت‌های جنگآوری خود را برای جنگجویان قرون وسطایی به یادگار گذاشتند. رساله‌ی وگتیوس (11) مؤلف آثاری پیرامون فنون نظامی در دوران اواخر عهد باستان توانست بسیاری از نظریات و عملیات نظامی قرون وسطی را تحت تأثیر خود قرار دهد. معماری ماترک دیگری از عهد رومیان بود که بازشناسایی شد و تقریباً از هزاره اول میلادی به بعد تکوین و توسعه زیادی پیدا کرد. سازه‌های سنگی، طاق‌بندی‌ها و گنبدهای دوران رومیان و دست نوشته مشهور نظریه‌پرداز معماری آنان به نام مارکوس ویتروویوس (12) برای قرون وسطائیان به یادگار ماند، فنون و قابلیت‌های معماری گرانبهایی که فقط بخشی از آن را مورد بهره‌برداری قرار دادند. مارک بلوخ به تمایز فراوان میان جاده‌های عصر رومی و قرون وسطایی اشاره می‌کند. خیابان در دوران روم مستقیم و سنگفرش شده بود و پیش از هر چیز در خدمت اهداف نظامی قرار داشت و لذا از مختصات و دانش فنی بالایی بهره‌مند بود. مردان و زنان در قرون وسطی پیاده راه می‌رفتند، بار می‌کشیدند و با الاغ یا اسب بر روی جاده‌های غیر مستحکم و یا گذرگاه‌هایی که با طی طریق به سوی کلیساها و یا بازارهای مکّاره تشکیل شده بود، نقل مکان می‌کردند. اما تکه خیابان‌های به جای مانده از عهد رومیان به صورت اهداف و الگوهایی نمادین حفظ و نگهداری شدند.
همین‌طور آن چه که از روم باستان اخذ گردید و بعدها با مناسبات موجود در قرون وسطی تطبیق یافت این واقعیت بود که شهر و روستا موجودیتی متضاد با هم و در عین حال مکمل یکدیگر بوده‌اند. تضاد میان شهر - روستا urbs-rus با تناقضات عمیق فرهنگی میان شهری و روستایی در اشکال و ابعاد دیگری نیز تأثیرات خود را بر جای نهاد. ایجاد روستا و زندگی روستایی در اروپای قرون وسطی، زندگی شهری و مدنیت را با خود به دنبال داشت. جنگآوران و دهقانان (اشراف به استثنای ایتالیا، عادتاً در قلعه‌ها واقع در روستاها و بیرون شهرها سکونت اختیار می‌کردند) به شهری‌ها با آمیزه‌ای از حس حسادت و خصومت نگاه می‌کردند و چنین احساسی را به واسطه تساهل و راحت‌طلبی آنان داشتند. برعکس شهری‌ها هم در برابر زمختی و بی‌نزاکتی دهقانان واکنشی تحقیرآمیز از خود نشان می‌دادند، به خصوص با توجه به این واقعیت که فرآیند مسیحی شدن از شهرها آغاز شده بود و اهالی روستاها تا مدت‌های طولانی‌تری کافر و بت‌پرست باقی مانده بودند - کلمه لاتینی paganus (کافر، مشرک) و کلمات فرانسوی paien (کافر) و paysan (دهقان) از یک ریشه هستند.
چنان‌که بعدها خواهیم دید، قرون وسطی دوران خلق و معرفی حقوق و قوانین بسیار جامع و گسترده بود و در مسیری چنین مشحون از فرآوری‌های حقوقی حساس و ظریفه، حقوق و قوانین رومی - با میراث و نوزایی‌اش - نقش مهمی ایفاء کرد. دانشگاه بولونی، اولین دانشگاهی که در قرن دوازدهم تأسیس شد اساساً یک آموزشگاه حقوق محسوب می‌شد و به خاطر اشتهار فراوانش بعدها به مرکز حقوق اروپا ارتقاء جایگاه یافت.
در بین متاع فرهنگی مهمی که مسیحیت قرون وسطی به آن دست یافت به ویژه می‌توان به طبقه‌بندی‌های علمی سیستماتیک و شیوه‌های تدریس اشاره کرد. برنامه هفت هنر یا هفت صنعت آزاد که توسط مارتیانوس کاپلا (13) از علمای مسیحی - لاتینی قرن پنجم میلادی در علم بدیع معرفی شد، سیستم آموزشی قرون وسطی را تحت سیطره خود داشت. این برنامه در دو سیکل تقسیم شده بود یکی trivium یا صناعات «خواندنی» که مشتمل بر ثلاثه‌ی (دستور زبان، فن بیان و معانی و مجادله) می‌شد و دیگری quadrivium یا «صناعات محاسباتی» که شامل اربعه‌ی (حساب، هندسه، موسیقی و نجوم) بود. این مهارت‌های هفتگانه که طبق توصیه آوگوستینوس Artes Librales یا مهارت‌های ظریفه هم نامیده شد در قرون 12 و 13 دروس پایه دانشگاهی در دانشکده‌های مقدماتی، یا همان دانشکده‌های هنر را تشکیل می‌داد.
با توجه به مفاهیمی که واژه‌ها، ایده‌ها و تصورات انسانی در این کتاب می‌خواهند منتقل کنند و در شرایط مشابه مادی، مبنایی برای انتقال احساسات اروپایی هم هست، می‌خواهم فقط به یک نکته اشاره کنم: «اسم» که برای معرفی کلیه خصوصیات شخصیتی بالاترین نماد قدرت به کار می‌رفت «اسمی» بود که رومیان به حاکمان خود داده بودند و آن عبارت بود از Caesar سزار. چنین میراثی حتی وارد زبان ملل مختلف هم شد، مثلاً آلمانی‌ها به آن قیصر، و بعدها اسلاوهای روس، صرف و بلغار به آن تزار می‌گفتند. نمونه دیگر اینکه مثلاً یونانیان و رومیان برای انتقال مفهوم سلطان بد، از کلمه Tyrann، ستمگر استفاده می‌کردند و بدین ترتیب بود که نوعی عرف سیاسی به طور نمادین تداوم و استمرار پیدا کرد. در اینجا باید از میراثی که در قرون وسطی با حزم و تأمل بیشتر و بعضاً به طور ناآگاهانه تثبیت شد هم یاد شود. منظور من «ایدئولوژی هندو اروپایی حرفه‌های سه‌گانه» می‌باشد که ژرژ دومسیل (14) نشر و توسعه آن از دوران‌های کهن به بعد را به روشنی نشان داده است. بین قرون 9 و 11 مؤلفان مسیحی مختلفی که به چنین نظاماتی پای‌بند بودند به توصیف جوامع و به خصوص جوامعی که در آن زیست می‌کردند پرداختند. آنان این جوامع را متشکل از افرادی می‌دانستند که در یکی از سه حرفه‌ای که برای کارکرد مطلوب یک جامعه ضروری است تخصص پیدا می‌کردند. شفاف‌ترین توصیف این سه حرفه که در تاریخ‌نگاری به توفیق عمده‌ای هم دست یافته است در شعری آمده که اسقف «آدالبرو دو لئو» در سال 1027 برای شاه روبر پرهیزگار (15) سروده است. از نظر او جامعه‌ای که به خوبی سازمان‌یافته باشد تشکیل شده است از کشیشان (oratores) که عبادت می‌کنند، جنگآوران (bellatores) که می‌جنگند و کارگران (laboratores) که کار می‌کنند. این‌گونه تقسیم‌بندی که توسط بسیار‌ی از روحانیون قرون وسطی برای درک و تبیین جوامع‌شان به کار گرفته شده است در تعریف طبقه‌ی کارگر laboratories مواجه با مشکل شده و تفاسیر متعددی در این رابطه در تقابل با هم قرار گرفته‌اند. یک گروه اعتقاد دارد که طبقه‌ی کارگر به طبقه‌ای غیر از آن چه که دو گروه اول قرار دارند تعلق دارد و اساساً توده‌ی دهقانی را تحت انقیاد طبقه اول معرفی می‌کند. دسته دیگر که من هم از آن جمله هستم این سه گروه نخبه را در سطح برابر جای می‌دهد. در این حالت کارگران، قشر مولد و مبتکرِ سطوح فوقانی دهقانان و پیشه‌وران را تشکیل می‌دهند و من می‌خواهم حتی بگویم کارگران تولیدکنندگانی هستند که ارتقاء عنصر کار در ساختارهای ایدئولوژیکی و ذهنی قرون وسطایی هزاره اول را به نمایش می‌گذارند.
و بالاخره آخرین ارثیه که حائز بالاترین اهمیت می‌باشد: «میراث انجیلی» است. این ارثیه را البته یهودیان، قومی که نصرانیان از آنان به تعجیل تمام و هرچه بیشتر و بیشتر فاصله می‌گیرند به مردمان قرون وسطی تحویل نداده‌اند که این انتقال توسط نصرانیان اولیه صورت گرفته است. تورات با وجود احساسات ضد یهودی فراوان حاکم بر جوامع، تا پایان قرون وسطی یکی از نافذترین و غنی‌ترین عنصر جامعه نه تنها در زمینه مذهب بود بلکه همچنین به صورت یک کلیت فرهنگی زمانه کماکان پایدار و برقرار مانده بود. کتاب‌های فراوانی پیرامون قرون وسطی و انجیل به رشته تحریر درآمدند. می‌خواهم فقط این نکته را یادآوری کنم که تورات پیش از هر چیز یک اعلامیه یکتاپرستی به شمار می‌رود. می‌توان گفت که خدایا با کمک و وساطت مسیحیت به دنیای فکری و تاریخ اورپا راه یافت. نقش انجیل در قرون وسطی همانند یک دائرةالمعارف و حاوی کلیه آگاهی‌ها و معارفی است که خداوند در اختیار بشر قرار داده است. انجیل کتاب راهنما و مرجعی از برای تاریخ به شمار می‌رود و نشان می‌دهد که معنا و مفهوم تاریخ چگونه پس از سپری شدن عصر پدرسالاران و داوران (16) و با شروع پادشاهی‌های شائول (17) و داود به بعد بسط و توسعه می‌یابد. از سرگیری آئین تدهین (18) در مراسم تقدیس پادشاه توسط پین‌ها و کارولنژیان (19) حاکی از یک جریان طبیعی و ناشی از مشیت الهی در تاریخ است. فراموش نکنیم حافظه‌ی تاریخی که عنصری بنیادین از خودآگاهی اروپائیان را تشکیل می‌دهد دارای منشائی دوگانه می‌باشد: یکی هرودوت یونانی پدر تاریخ و دیگری هم البته انجیل.
پی نوشت‌ها:
1. Agenor در اساطیر یونان پادشاه فنیقیه و پدر «کادموس» و «اروپا» یا «ائوروپه» است - مترجم.
2. Hades یا Tartarus در اساطیر یونان همان سرزمین مردگان و دوزخ است - مترجم.
3. یا جنگ‌های ایران و یونان، عنوان جنگ‌هایی است که در 500 ق.م - 449 ق م بین امپراتوری ایران و ممالک یونان روی داد. در آغاز این جنگ‌ها، آسیای غربی و مصر جزء امپراتوری داریوش بزرگ هخامنشی بود. دولت شهرهای یونانی سواحل آسیای صغیر حدود 500 ق م بر ضد حکومت ایران شوریدند و آتن و ارتریا آن‌ها را یاری کردند ولی ایرانیان شورش را سرکوب کردند (494 ق م). داریوش به عزم گوشمالی دادن به آتن و ارتریا و ضمیمه کردن یونان به امپراتوری خود لشکری روانه آن دیار کرد و تراکیا و مقدونیه را گرفت ولی ناوگان ایران به سبب طوفان آسیب دید. دومین لشکرکشی او در سال 490 ق م صورت گرفت که لشکریان ایران ارتریا را نابود کردند و به جانب آتن پیش رفتند ولی در 12 سپتامبر 490 ق م در نبرد ماراتون شکست خوردند. چون خبر این شکست به داریوش رسید درصدد لشکرکشی سومی به یونان برآمد ولی در سال 486 ق م درگذشت. خشایارشای اول پسر و جانشین داریوش در 480 ق م به یونان حمله کرد و آتن را گرفت و ایرانیان آرکوپولیس (ارگ) آتن را آتش زدند ولی در نبرد سالامیس ناوگان ایران نابود شد. نهایتاً سپاه ایران در 479 ق م در نبرد پلاته مغلوب و در همان سال ناوگان ایرانیان در ساحل آسیای صغیر از یونانیان شکست خورد و خطر لشکرکشی ایران به اروپا مرتفع شد. در بقیه جنگ‌های ایران و یونان تعرض از جانب یونانیان و به قصد تحکیم مواضع خود بود - دائرةالمعارف فارسی.
4. صورت قرآنی نام جلیات Goliath پهلوان تنومند آسیایی (فلسطینی) که به دست داود کشته شد. قرآن، بقره 250-252 - مترجم.
5. chansons de geste.
6. نام‌هایی که در تورات به صورت جوج و مأجوج - Gog and Magog و در داستان‌های اسرائیلی و فولکلورها به صور گوناگون وارد شده است. مقصود از آنها اغلب اقوام وحشی ساکن دشت‌های شمال شرقی بر قدیم بوده است که پیوسته به طرف جنوب هجوم می‌بردند. گفته‌اند که مقصود از ایشان مردم چین است که در زمان قدیم دیواری ایشان را احاطه می‌کرده و دروازه‌ای به سمت جنوب داشته است. در قرآن، سوره کهف آیه 94 هم از آنان به بدی نام برده شده است - مترجم.
7. در روایات اسلامی شخصی که پیش از ظهور حضرت مهدی امام زمان ظهور می‌کند و دنیا را پر از ظلم و جور می‌کنذ و سرانجام پس از ظهور حضرت مهدی و به دست او کشته می‌شود. دجال کمابیش همان
مسیح کاذب (ضد مسیح Antichrist) است که در روایات یهود و نصاری بدست مسیح کشته می‌شود. ظهور دجال و مبارزه حضرت امام قائم و عیسی مسیح با آن تجسم مبارزه نهایی میان خیر و شر و غلبه نهایی حاکمیت الهی است - مترجم.
8. Tanais نام باستانی دن یا دون رودی به طول 1970 کیلومتر که 1370 کیلومتر آن قابل کشتیرانی است. انحنای شرقی آن بوسیله کانالی به طول حدود 105 کیلومتر به رود ولگا مرتبط شده است - مترجم.
9. ظاهراً کنایه به سخنان میخائیل گورباچپ رئیس جمهور شوروی سابق است که در آستانه فروپاشی اتحاد شوروی از یک خانه مشترک اروپایی که گویا از آتلانتیک تا اورال امتداد دارد سخن به میان آورد و خواستار احداث چنین اروپای پهناوری، فارغ از نفوذ و مداخلات قدرت‌های ماوراء آتلانتیک، شده بود - مترجم.
10. یا رُمانس دسته‌ای از زبان‌های هندو - اروپایی است که از زبان لاتینی مشتق شده است. این زبان‌ها در سرزمین‌های جزء امپراتوری روم پیدایش یافت. بعدها بوسیله‌ی اسپانیولی‌ها، پرتغالی‌ها و فرانسوی‌ها به نقاط دوردست به خصوص آمریکای مرکزی و جنوبی منتقل گردید. زبان‌های اروپایی شامل زبان‌های فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیولی، رومانیایی و زبان رومانش (سوئیس) می‌باشد - مترجم.
11. Vegetius
12. Marcus Vitruvius
13. Martianus Capella
14. George Dumezil
15. یا روبر دوم و یا روبر لو پیو، Robert lepie 970-1031 که از سال 996 تا 1031 پادشاه فرانسه بود و به جهت تقوی و دانش ممتاز بود و کوشید بر قدر سلطنت بیفزاید - مترجم.
16. سفر داوران یکی از اسفار عهد قدیم است. در دنباله‌ی صحیفه‌ی یوشع است و سرگذشت عبرانیان را در سرزمین موعود از مرگ یوشع تا سموئیل بیان می‌کند و مشتمل بر عصیان‌های مکرر بنی‌اسرائیل نسبت به خدا و عواقب آن، تنبیه آنان به دست ملتی اجنبی و خلاص نمودن خدا ایشان را با برانگیختن پیشوایانی در میان‌شان است. در این دوره پیشوایان را که حاکمانی صاحب اقتدار و تسلط مطلق بودند داوران یا قضات می‌خواندند. از آن جمله‌اند شمشون، جدعون، یفتاح، ایهود و دبوره - مترجم.
17. یا شاوول نخستین پادشاه عبرانیان قدیم که داود جای او را گرفت - مترجم.
18. یکی از آئین‌های مقدس کلیسای کاتولیک رومی و در مورد اشخاص مشرف به موت اجرا می‌شد و آن عبارت از مالیدن روغن مخصوصی به بعضی از اعضای بدن توسط کشیش است - مترجم.
19. یا کارولنژین‌ها سلسله‌ای از فرمانروایان فرانکی بود که در قرن هفتم میلادی به وسیله پین دولاند که به عنوان کاخبان از جانب داگوبر اول در اوستراسیا فرمانروایی داشت تأسیس شد. پین‌ها (از جمله پین دو لاند، پین کوتاه، پین داریستال) نام چند تن از پادشاهان فرانک‌ها از سلسله‌ی کارولنژیان بودند. بنیادها و گرایش‌هایی که شاخصه قرون وسطی بود در دوره کارولنژیان تأسیس گردید. اصول فئودالیته تقریر شد و اقتصادی مبتنی بر زمین برقرار گردید. شاهان و امپراتوران این سلسله با مقامات کلیسایی همکاری نزدیک داشتند و شارلمانی امپراتور قدرتمند این سلسله پاپ را تحت حمایت خود قرار داد - مترجم.
منبع مقاله :
لوگوف، ژاک؛ (1391)، اروپا، مولود قرون وسطی (بررسی تاریخی فرآیند تکوین و تکامل اروپا در قرون وسطی (سده‌های 4 تا 16 میلادی)، ترجمه‌ی بهاءالدین بازرگانی گیلانی، تهران: انتشارات کویر، چاپ دوم.